فلک کور است


اشک اسمان

هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم...

فلک کور است…

دلم شوریده درشوراست…

صدای خنده و اواز میاید…

زکوی دلبرم امشب صدای ساز میاید…

دلم بی وقفه میلرزد…

نمیدانم چرا تنگ است و میترسد…

قدم لرزان ب سوی کوچه می ایم…

دو دستم را ب روی یک دگر باحرص میسایم…

خدایا ترس من از چیست…

عروس جشن امشب کیست…

صدای همهمه با ورود شیخ عاقد میشود خاموش…

صدای شیخ می اید=عروس خانم وکیلم من…

صدای اشنایی بله میگوید

و مردم یک صدا با هم مبارک باد میگویند…

خدای من صدای اوست…

صدای اشنا از اوست…

دلم در سینه می افتد…

برای مدتی ساکت برای مدتی خاموش…

صدای نعره ام در کوچه میپیچد..

خدای من مبارک نیست…

بگوئیدم دروغ است انچه بشنیدم…

بکوئیدم دروغ است انچه فهمیدم…

نگار من عروس جشن امشب نیست…

ولی ناگه صدای نعره ام در ساز میمیرد

و داماد شاد و خندان از نگارم بوسه میگیرد…

فلک کور است

و خدا ساکت…

خدای من خدای مهربان من…

چه کس گوید که این سان ساکت و ارام بنشینی…

اگرمردم نمیدانند تو که نادیده میدانی…

همین دختر که امشب بله میگوید…

عروسی را که امشب عاشقانه ره به سوی حجله میپوید…

قسم میخورد عروس ماست

عروس حجله گاه ماست…



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 21:25 توسط باران| |


Power By: LoxBlog.Com